این بار به جای پاکت نامه
پاکت های خالی سیگارم را برایت پست می کنم
شاید بخاطر بیاوری
این مرد
بر خلاف تو
هرگز اراده ترک کردن نداشت
یک پُک بـ ه سیگار .. / یک پُک بـ ه خاطرات ِ تو .. /
بی تو مهتاب شبی... نه ..... شب بارانی بودرشت، آبستــن یک گریــه ی طو لانـــی بـــودراه می رفتم و هی خون جگر میخوردمدر سرم فکر و خیالــی کـه نمیدانی بودلشکر چـــادر تـــو خانــــه خرابـــی ها کــردچادرت چشمه ای از دوره ی ساسانی بودآه دریاب مرا دلبـــر بارانـــی منای که معماری ابروی تو گیلانی بودتوبه ها کردم و افسوس نمیدانستمآخرین مرحله ی کفر، مسلمانی بودهمه ی مصر بـــه دنبـــال زلیخـــا بودندحیف، دیوانه ی یک برده ی کنعانی بود+ اینو خوندم یاد تو و شما افتادم :)
چقدر غمگین بودهمین!
آخ عالی بود پدرام ...
سیگارای من ترکم نمی کننباور نمیکنی ؟! از پاکتا بپرس
یک پُک بـ ه سیگار .. /
یک پُک بـ ه خاطرات ِ تو .. /
بی تو مهتاب شبی... نه ..... شب بارانی بود
رشت، آبستــن یک گریــه ی طو لانـــی بـــود
راه می رفتم و هی خون جگر میخوردم
در سرم فکر و خیالــی کـه نمیدانی بود
لشکر چـــادر تـــو خانــــه خرابـــی ها کــرد
چادرت چشمه ای از دوره ی ساسانی بود
آه دریاب مرا دلبـــر بارانـــی من
ای که معماری ابروی تو گیلانی بود
توبه ها کردم و افسوس نمیدانستم
آخرین مرحله ی کفر، مسلمانی بود
همه ی مصر بـــه دنبـــال زلیخـــا بودند
حیف، دیوانه ی یک برده ی کنعانی بود
+ اینو خوندم یاد تو و شما افتادم :)
چقدر غمگین بود
همین!
آخ عالی بود پدرام ...
سیگارای من ترکم نمی کنن
باور نمیکنی ؟! از پاکتا بپرس